خواسته به عنوان رکن مهمی در دادخواست، دارای شرایط و ویژگیهایی است که قانونگذار هیچگاه آنها را در آیین دادرسی مدنی شمارش نکرده است. برازنده بود قانونگذار به روشنی به این شرایط و ویژگیها میپرداخت و در بخشی که مربوط به خواسته و دعوا است، آن را شمارش میکرد و نادیده گرفتن هر یک از آنها را با ضمانت اجرایی قانونی همراه میساخت. یکی از این شرایط، شرط حال بودن خواسته است که آن را میتوان از برخی مواد قانونی، در آورد. خواسته و سبب آن باید حال باشد؛ به این معنی که مدتدار نباشد و هنگام خواستن آن رسیده باشد.
خواسته یا همان موضوع دعوا را هنگامی میتوان خواست و در دادخواست نوشت که به اعتبار حق موضوع آن، حال باشد. در این قسمت افزون بر گزارش این شرط، از منظر آیینی به گفتن ویژگی و شرط مزبور میپردازیم و سپس چگونگی تاثیر حال نبودن خواسته در ترتیبات موقتی و تامینی مانند تامین خواسته و دستور موقت را از نظر میگذرانیم، آنگاه به چگونگی حال شدن خواستهی مدتدار و اقساطی نگاهی میافکنیم و در پایان هم رویکرد هیأت عمومی دیوان عالی کشور به خواستهی حال را بازگو خواهیم کرد.